خار ترازوی زرسنج. (غیاث اللغات). خاری که در میان دستۀترازوی زر بشکل زبان باشد و چون آن خار برابر باشد و چپ و راست سرنکشد وزن راست باشد. (آنندراج). لسان المیزان. (المنجد). نقیب. (منتهی الارب) : بمیزان قناعت بیش و کم کم پیش می آید زبان این ترازو را نمیدانم نمیدانم. صائب. رجوع به زبانه شود
خار ترازوی زرسنج. (غیاث اللغات). خاری که در میان دستۀترازوی زر بشکل زبان باشد و چون آن خار برابر باشد و چپ و راست سرنکشد وزن راست باشد. (آنندراج). لسان المیزان. (المنجد). نقیب. (منتهی الارب) : بمیزان قناعت بیش و کم کم پیش می آید زبان این ترازو را نمیدانم نمیدانم. صائب. رجوع به زبانه شود